نسل سوخته (2)
نسل سوخته
ما بچه های کارتون های سیاه و سفیدبودیم

 

کارتونهایی که بچه یتیم ها قهرمانهایش بودند
ما پولهایمان را می ریختیم توی قلک های نارنجکی و می فرستادیم جبهه
شهید که می آوردند زار زار گریه می کردیم
اسرا که برگشتند شاد شاد خندیدیم
ما از آژیر قرمز می ترسیدیم
ما به شیشه خانه هایمان نوار چسب می زدیم از ترس شکستن دیوار صوتی
ما توی زیر زمین می خوابیدیم از ترس موشک های صدام

 

ما ویدیو نداشتیم, ما ماهواره نداشتیم, ما خیلی قانع بودیم به خدا

صحنه دارترین تصاویرعمرمان عکس خانم های مینی ژوب پوشیده بود توی مجله های قدیمی یا زنانی که موهایشان باز بود توی کتاب های آموزش زبان ,

زنها توي فیلمهای تلويزیون ما توی خواب هم روسری سرشان می کردند؛
حتی توی کتابهای علوم ما زنها باحجاب بودند.
ما فکر می کردیم پدرمادرهایمان ما را با دعا کردن به دنیا آورده اند!
عاشق که می شدیم رویا می بافتیم، موبایل نداشتیم که اس ام اس بدهیم جرات نداشتیم شماره بدهیم، مبادا گوشی را بابایمان بردارند.ما خودمان خودمان را شناختیم بدنمان را، جنسیتمان رایواشکی و در گوشی آموختیم,هیچکس یادمان نداد!
و حالا گیر افتاده ایم بین دو نسل, نسلی که عشق و حالهایشان را توی «شهرنو»ها و کاباره های لاله زار کرده بودندو نسلی که دارد با «فارسی وان» و «من و تو» و «ایکس باکس» و «فیس بوک» بزرگ می شوند
و جالب كه هیچکدامشان ما را نمی شناسند و نمی فهمند
 
مانسل سوخته هستيم , نسل سوخته !





نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در تاريخ 1 فروردين 1386برچسب:, توسط محمود |